گربه (یا چگونه جاودانگیام از دست رفت؟)
در خیابان ما، درست روی دیوارِ کنار درِ باغ، زری نور خورشید که مسیر من به مدرسه هم از آنجا میگذشت، گربهی سفید پیری زندگی میکرد. نمیدانم چقدر آنجا منتظر ماندم تا بالاخره توانستم سرش را نوازش کنم. فقط میدانم که هربار پس از نوازش کردنش، دستم بوی ماهی میگرفت و این حس بدی به من میداد.
مشخصات کتاب
نویسنده
|
یوتا ریشتر |
مترجم
|
فراز فرهودیفر |
ناشر
|
پریان |
نوبت چاپ
|
چاپ اول 1395 |
تعداد صفحات
|
55 |
موضوع
|
داستان کودکان- داستان آلمانی |
دانلود خلاصه کتاب
|
http://parianpub.com/Content/Images/uploaded/%DA%AF%D8%B1%D8%A8%D9%87.pdf |
درباره کتاب
کریستینه هر روز صبح در راه مدرسه با گربهی سفید و پیری مواجه میشود. گربه حرف میزند و دربارهی سازوکار دنیا صحبت میکند. اما آیا کریستینه باید تمام حرفهای گربه را باور کند؟
«تلفیقی از افسانههای پریان برادران گریم و داستانهای فرانتس کافکا. گربه شبیه هیچکدام از افسانههایی که پیش از این خواندهام نیست. یوتا ریشتر آشکارا نویسندهای متفاوت است.»
جویس کرولاوتس